شنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۸

موفقيت


گاهي كه به افرادي كه اطرافم هستن نگاه مي كنم مي بينم اونهايي كه مشاغل خوب و پر درامد دارن يكي از دليلهاشون اينه كه مي تونن ساعتهاي زيادي رو كار كنن. مثلاً تا دير وقت بمونن سر كار. فردا صبح هم سر حال و قبراق با لباسهاي تميز و مرتب بيان دوباره سر كار. اين يعني كسي كارهاشون رو انجام داده. غذاشون خونه آماده بوده، لباسهاشون تميز و اتو شده و مرتب تو كمدشون بوده، نظافت منزل رو براشون انجام داده بودن. براي غذا هم كه كلي خريد بايد كرد، سنگين و كشون كشون بياريشون خونه (كه كلي آدم رو خسته مي كنه) مرتبشون كني خريدها رو، سبزيجات شسته بشن و برن تو يخچال، گوشتها حالا پاك بشن يا اگه از اين بسته بنديهاست برن تو فريزر نمي دونم ديگه مثالاً تخم مرغها برن تو جاشون تو يخچال، شوينده ها برن تو قفسشون و ديگه ؟؟
اوه لباسها برن تو ماشين برون رو بند بعد مرتب بشن و حالا اونهايي كه اتو مي خوان اتو بشن و برن تو كمد و كفشها تميز بشنو هزار تا كار خرد و ريز ديگه! حالا گردگيري و جارو كردن و تميز كردن كف اتاق خودش ماجراييست. كه خيلي آدم رو خسته مي كنه! حالا شستن دستشويي و حموم و اينا تازه اگه بقيه افراد خونه كمكي نكنن و حتي سعي نكنن كه كمي كمتر بريز و بپاش كنن بماند.
فكرش رو بكن كه با ماشين بري، هيچي ديگه پيدا كردن جاي پارك كه هيچي دو سه دور بايد بپيچي كه جا پارك پيدا كني، بعد ناز و اداي فروشنده هاي سبيل كلفت رو تحمل كني كه بخاطر يه هويج گنديده كه از كسيه هويجهايي كه اون كشيده، انداختي بيرون! باهات دعوا مي كنه و نمي دونم ناز و اداي قصابها از همه بيشتره! حالا بگرد دوباره جا پارك پيدا كن از خودپرداز پول بگير و ديگه هيچي ماشالا راننده هاي ديگه هم كه چطور برخورد مي كنن موقع از پارك دراومدن راه نمي دن كه !
كل اين داستانها خيلي آدم رو خسته مي كنن، فيزيكي منظورمه كه آدم يه لحظه درازبكشه خوابش مي بره! گفتم كه تازه اين خريها بايد مرتب بشن و باقي ماجرا!
غذا هم درست كني غذاي فردا رو هم بزاري تو ظرف كه ببري! حالا بخواي هفته اي يكي دو بار هم بري حموم، با اين خستگي! نمي دونم مي شه ساعت 11 شب جمعه، حول حولكي گربه شور مي كني و خودت رو از ترس سرما خوردگي خوب خشك مي كني! بايد سعي كني سر و صدا نكني بخصوص با سشوار چون بقيه خوابن يا دارن تلويزيون تماشا مي كنن!
خداييش كسي كه تا ده يازده مي مونه سر كار و فردا هم دوباره با سر و وضع مرتب مياد سر كار آخر هفته هم با دوستاش ميره بيرون خودش همه كارهاشو مي كنه؟؟ معلومه كه اون يه تيم ساپورت داره! كه كارهاش رو مي كنن، اون فقط لطف مي كنه ميره سر كار! و رو خودش وقت ميزاره خوب موفقتر هم خواهد بود. وقت هم داره كه كلي چيز ياد بگيره، كلاسهاي مختلف بره و چيزهاي بيشتر ياد بگيره و در نتيجه كارهاي بهتري داشته باشه و درآمد بيشتري، امنيت شغلي بيشتري!
لطف مي كنه! جداً لطف مي كنه هنر مي كنه! حالا بياد و به بقيه فخر بفروشه! كه من چنينم و چنانم! خنده داره!
مي دونين اين نوشته شايد بوي حسادت بده، اما منظورم اين نبود من فقط مي گم فخر فروشي ديگه چرا؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر