سه‌شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۸

صبح


تا چايي يا قهوه صبح رو نخورم انگار بيدار نمي شم ! نمي دونم ديگه چرا اينجويم ؟

کفش تابستانی



































گرما

از پنجره كه نگاه مي كنم رو سقف خونه كناري كه دقيقاً موازي افق ديد من مي شه مي تونم سرابي كه ايجاد مي شه رو ببينم و از طرفي اينكه ديگه كولر گازي تو اتاق هم نمي تونه اتاق رو سرد كنه بهم ياداوري ميكنه كه هوا خيلي گرمه و خورشيد با تمام توانش داره مي تابه!
اما گرما يه جور انرژيه! اگه قرار بود اينقدر گرما ايجاد كنيم كلي بايد انرژي مصرف مي كرديم! اما خورشيد رايگان داره مي تابه خيلي راحت مي شه اين مزاحمت خورشيدي رو به يه منبع رحمت و نعمت تبديل كرد. با استفاده از انرژي خورشيدي براي توليد برق يا گرم كردن آب به راحتي! نه صدايي داره نه آلودگيي و نه خطري! آفتابيست كه اگه ازش استفاده هم نشه به تابيدن ادامه مي ده.
نمي دونم مي گن تمدن بشري، آيا ما هوشمنديم ؟ اينكه پول كولر گازي مي ديم هواي يه ور تو اتاق رو سرد كنه اونم نه كاملا + پول برق ولي اونجا خورشيد مفتي مي تابه كه تازه مقصر گرما (گرمايي كه ازش استفاده كرده بوديم) اينقدر باعث زحمت نبود داره حروم مي شه! اين در هر حال شبيه هوشمندي نيست.

دوشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۸

كيك

همه اين عكسها تصاوير كيكهاي غير معمول هستند.







یکشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۸

تابستون


فكر مي كنين تو فصل تابستون بهترين چيزي كه آدم مي خواد يا مي تونه داشته باشه چيه؟
بستني، استخر تميز خالي، فالوده، كولر گازي، تعطيلي، هواي ابري، سايه درخت،هنونه، گردش تو جنگل خنك، پول، ساحل دريا با شنهاي سفيد، يخمك، سفر؟؟؟
هيچكدومشون ;) بلكه فقط آب خنك!
يه ليوان آب خنك بهترين چيزيه كه تو تابستون آدم مي تونه داشته باشه! بخصوص وقتي كه گرما زياد باشه!

گلهای سفید