شنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۹

اندوه، امید،نگرانی


اندوه باعث میشود در گذشته زندگی کنی
امید تو را به بالا می کشاند
و نگرانی باعث میشود در جا بزنی

یکشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۹

رحمت

خوب دیگه زیادی سخت گرفته بودم!
همیشه ممکنه که درهای رحمت از یه جهتی به روی آدم باز بشه که کلاً انتظارش رو نداشتی!
ای بابا!

شنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۸

تلاش بيفايده

خيلي شده كه هم خودم و هم ديگران متوجه اين مساله شديم كه من انگار دارم درجا مي زنم، ساكنم و جامد. خوب فكر مي كردم نتيجه خستگيه! ديروز يه برنامه تلويزيوني هست به اسم سه نقطه نمي دونم ديدن يا نه، من گه گداري مي بينيم! فك كنم مخاطبش نوجوانان باشن، ديگه از سن من گذشته! اما خوب ديدم ديگه!
بحثش در مورد انگيزه و تلاش كردن براي رسيدن به هدف بود. اولاً كه به آسيبهاش به هيچ وجه اشاره اي نشد فقط گذري يه چيزي گفتن. حالا چيزي كه به نظر اصلاً مهم نمي اومد وصف حال من بود.
گفته شد كه: وقتي تلاش كه فرد مي كنه بيشتر از ارزش هدفي باشه كه بهش مي رسه ممكنه دچار سرخوردگي بشه. و اينكه جوانان بيشترين تلاشي كه مي كنن براي استقلال ماليست.
خوب من تلاشي كه براي روابط اجتماعيم كردم و همش با آدمهاي مزخرف برخورد كردم چه به عنوان دوست چه اشخاص ديگه! و هم اينكه تلاشي كه براي تحصيلاتم كردم! كاري با دستمزد خيلي پايين كردم! همه اينها منو به اينجا رسونده. همه اين سرخوردگيها با هم!
خوب ديگه اينم قصه زندگي منه!
تلاشهاي بيفايده، اما نمي تونستم در اون مقاطع زماني اون كارها رو نكنم درس نخونم براي دوزار سه شاهي كار نكنم و غيره چاره ديگه اي نداشتم. تنها چيزي كه برام مونده حس زمانيست كه زندگي نكردم، سالهاي از دست رفته اي كه چيزي عايد من نكردن، فقط خستگيش به تنم مونده همين!

جواب

َsilence is the best response to a FOOL!
جواب ابلهان خاموشيست!

حسد

گاهي ته چشم بعضي از آدما مي توني به وضوح حسد رو ببيني! خيلي چيز خاص و كميابي نيست ولي خيلي چندش آورِ. گاهي وقتي دزدكي نگاهشون رو كه يه جايي بين زمين و تو رو نگاه مي كنن و با سرعت نگاه خشمالودشون رو مي دزدن مي شه اون برق و سرخي حسد رو ديد! شايد چندين صدم ثانيه هم نباشه اما هست.
به موقعيتت حسودي مي كنن! به ظاهرت! به داشته ها و حتي نداشته هات! چون ممكنه بهتر از داشته اونها رو در آينده بدست بياري! حالا!
فقط الان رو مي بينن، اون سختي كه ازش گذشتي شايد بهتره بگم، دالان آتشي كه با مشقت و پرداخت بهاش ازش عبور كردي رو نمي بينن. كه اگه يه ذره دقت مي كردن نشانه هاش خيلي واضحن! من كه مي بينم. اونو نمي خوان اما نتيجه رو مي خوان اونم مجاني!
حسودها تنبل هم هستن به نظرم! چون اگه تنبل نبودن مي گفتن خوب من هم به دست ميارم! ميرم دنبالش مي شه!

نظم

واقعاً فكرش رو هم نمي كردم يه روز با آدمي روبرو بشم كه از خودم بي نظمتر باشه! اينجاست كه مي گن دست بالاي دست بسيار است! بله!

نوروز

نوروز نزديكه ! همه در تكاپو هستند براي تدارك عيد! خريد، خونه تكوني، بنايي و نقاشي، تغير مبلمان و رسيدگي به ظاهر و غيره! ايشالا كه هميشه براي همه پرو پيمون باشه و تا پول هست به خوشي خرج بشه! اونهايي هم كه ندارن دارا بشن تو سال آينده! اما يه مشكلي كه هست بسته شدن سال مالي و سال تقويمي با همه! خيلي باعث عذاب مي شه! بايد حساب و كتاب كرد و خلاصه انگار تمام كارهاي مونده سال قبل بايد اينور سال تموم بشه! خدا نكنه بخاي جايي بري تو شهر كه بي شوخي 5 ، 6 برابر روز عادي تو ترافيك شب عيد مي موني! قرار نيست كه بعد از تحويل سال زمان و دنيا از بين برن كه! اين فقط يه قراردادِ براي شمارش سالها همين. اين همه حرص زدن نمي خواد خيلي از كارها رو مي شه بعداً هم انجام داد، منظورم بعد از تحويل سال جديدِ! حالا منم غُر امسالمو زدم!

شنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۸

Look at me pls!

من همين الان بايد برم براي يه مصاحبه مهم شغلي، ظاهرم خوبه؟
خيلي سترس دارم !
I have an important job interview, do I look good?
I 'm stressed :-S



;)



dream on, suite dreams! :*



PhD of the most high tech thing ever! ( the Doc. Mice )



جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۸

خِرد


خرد بهتر از هر چه ایزد بداد/ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای/خرد دست گیرد به هر دو سرای

شنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۸

لباس عروس

هميشه فكر مي كردم از اين همه مدلهاي مختلف لباس عروس چه مدليش بهم مياد و در ضمني كه من هم خوشم بياد و معرف شخصيت من هم باشه. كما اينكه آدم تو زندگيش فرصت داره انواع و اقسام لباسها رو امتحان كنه و داشته باشه اما دخترا معمولاً براي لباس عروسيشون خيلي اهميت قائلند. لباسي كه بيشتر از چند ساعت نمي پوشنش و يكبار در طول عمرشون (لاقل بار اول) مي پوشن. حالا چه كاريه كه كلي پول خرجش كنن و يه عالمه هم كار شده باشه! خب خيلي هم ساده نمي تونه باشه! در هر حال اين يه بحث طولانيست!
حالا يه مدل لباس پيدا كردم كه خيلي خوشم اومده شايد يه چيزي شبيه به اين رو بپوشم خوب سفيدش رو! با يه ذره پولك و مرواريد دوزي! با آستينهاي توري و دامن والان دار كه يه ذره پاينش كلوش باشه از يه پارچه حريري!

چهارشنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۸

فيلم

مي خوام از اين به بعد نقد فيلم بنويسم!
فيلمهايي كه مي بينم ، معمولاً هم فيلمهاي علمي تخيلي هستند.

سه‌شنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۸

تكنولوژي

از سر و روي اين عكس تكنولوژي مي باره!

عكاسش كه يه ماهوارست! دوربينش كه خدا پيكسليه!

پيدا كردن جا و وقت مناسب عكاسي هم كه خيلي پيچيدست!

هواپيمايي كه بتونه يه شاتل رو حمل كنه كه ديگه چي مي تونه باشه!

خود شاتل هم كه پيشرفته ترين وسيله حمل و نقل دست ساز بشر در زمان فعليست!


یکشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۸

دوست ناشناخته


دوستم مي گه ، خوب من حس مي كنم خيلي خوب نمي شناسمت!
نفهميدم چي مي گه، چطور با كسي كه نمي شناسه دوسته
حالا من تازه فهميدم كه چقدر ديگران منو درك نمي كنن، تنهايي من چقدر عميقه! فكر نمي كردم ديگه اينقدر باشه! بيخيال شايد دليلش تفاوتهاي فرهنگي باشه.
من خيلي چيزهايي رو كه به هر كسي نمي گفتم به اون گفته بودم، چيزهاي خيلي خصوصي رو!